اقا صدرا کوچولوی ماماناقا صدرا کوچولوی مامان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

صدرای زمان, صدرا کوچولوی قهرمان

دوران بارداری 1

خیلی جالب بود که آغاز سال جدید هراه بود با اوایل بارداریم!    منم حساااااااااااااس!!!!!!!!!!!!! بارداری حس جالب و منحصر به فردی هست که فقط ما خانمها میفهمیمشو لذتشو میبریم              اینو هزار بار به بابا فواد گفتم تازه فهمیده بودم که باردارم و هزار جور فکرو خیالهای خوب و بد به ذهنم میومد آخه میدونید وقتی من و همسرم واسه آزمایشات قبل از ازدواج اقدام کردیم مشخص شد من کمخونی فقر آهن دارم.گفتن بهتره بابا فواد آزمایش دقیقتری انجام بده تا اگه مشکلی نداشت آزمایشگاه برگه اجازه ازدواج رو صادر کنه جالب اینجاست که با انجام اون آزمایش مشخص شد که همسرم به تالا...
23 ارديبهشت 1390

بارداری

اواخر اسفند ماه سال ٨٨ بود یه روز صبح من و بابای آقا صدرا (بابا فواد )  رفتیم واسه خرید مایحتاج منزل توبازار تره بار یه هویی احساس کردم دلم خیلی سبزی مرزه میخواد با اینکه بابا فواد اصلا مرزه دوست نداشت یه دسته بزرگ خریدم و برگشتیم خونه.منم کلی از خریدای سنگین رو برداشتمو یه عالمه پله رو بالا رفتم وقتی مشغول پاک کردن سبزیها بودم بابا فواد گفت :مرزه هارو قاطی بقیه سبزیها نکن و جدا بذارشون چون اصلا این سبزی رو دوست ندارم! بنده خدا چیز بدی نگفت ولی من که نمیدونستم چرا اینقدر عصبی هستم شاکی شدم همشونو ریختم دور!!و قیافه حق به جانبی گرفتم و سکوت کردم. شبم بعد از کلی وب گردی تصمیم گرفتم بخوابم..چند روزی بود احساس میکردم حال مساع...
18 ارديبهشت 1390
1